جنگ عراق با ایران
جنگ عراق با ایران که در ایران با نامهای دفاع مقدس، جنگ تحمیلی، و جنگ هشتساله؛ و نزد اعراب با نامهای قادسیه صدام و جنگ اول خلیج فارس (به عربی: قادسیّة صدّام، حرب الخلیج الأولی) شناخته میشود، جنگی است که از شهریور ۱۳۵۹ تا مرداد ۱۳۶۷ میان نیروهای مسلح دو کشور ایران و عراق جریان داشت. جنگ ۸ساله ایران و عراق یکی از فاجعههای تاریخ بشری در قرن بیستم است. جنگی که پس از جنگ ویتنام و بالاتر از جنگ جهانی اول، دومین جنگ طولانی قرن بیستم بودهاست. این جنگ در نهایت بدون اینکه پیروزی داشته باشد با آتشبس موقت میان ایران و عراق پایان یافت. این آتشبس تا امروز از جانب طرفین شکسته نشده و هنوز پابرجاست.
شورای امنیت در تاریخ ۱۸ آذر۱۳۷۰ مصادف با ۹ دسامبر۱۹۹۱ طی گزارشی که از جانب دبیرکل وقت سازمان ملل متحد دریافت کرده بود، عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی کرد. این شورا همچنین عراق را موظف به پرداخت غرامت جنگ به ایران نمود.
در این جنگ ارتش عراق به طور گسترده از سلاحهای شیمیایی علیه کردهای عراقی و مردم و نظامیان ایران استفاده کرد. با این وجود جامعه جهانی هیچگاه نتوانست اجماعی برای محکوم کردن این جنایت جنگی از سوی عراق ترتیب دهد. رژیم بعث موفق شد در طول جنگ حدود ۱۰۰٬۰۰۰ مرد، زن و بچه را با استفاده از سلاحهای شیمیایی به قتل برساند.
برنامه مبادله اسرا بین دو کشور از تاریخ ۲۶ مرداد۱۳۶۹ مصادف با ۱۹۹۱ شروع شد. روند تبادل اسرا بین دو کشور ۱۲ سال به طول انجامید. آخرین گروه از اسرای جنگی ایرانی و عراقی در تاریخ ۲۶ اسفند۱۳۸۱ مقارن با ۱۷ مارس۲۰۰۳ به طور همزمان مبادله شدند.
علل شروع جنگ
جیمز بیل، کارشناس و تحلیلگر امریکایی مسائل سیاسی خاورمیانه و خلیج فارس معتقد است دلیل اصلی شروع جنگ و مناقشات سیاسی قبل از آن را به طور کلی میتوان در «تسلط یافتن بر خلیج فارس» دانست. صدام میخواست از طریق تسلط یافتن بر قدرت اسبق منطقه، خود را به عنوان ژاندارم جدید این منطقه استراتژیک معرفی کند و از این طریق امتیازات سیاسی و اقتصادی فراوانی از کشورهای ثروتمند منطقه کسب کند. تحقق این هدف برای مصر و عربستان سعودی و سایر شیخ نشینهای منطقه چندان ناخوشایند نبود.
کارشناسان سیاسی دلایل دیگری را نیز در علت وقوع این جنگ موثر میدانند که همگی به نوعی بخشی از انگیزه اصلی ذکر شده را تشکیل میدهند. برخی از این موارد به شرح زیر است:
اندیشهٔ جداسازی خوزستان از ایران
محمد رضا پهلوی و صدام حسین با میانجیگری هواری بومدین معاهده الجزایر را امضا کردند.
تاریخچه اختلافات مرزی ایران و عراق
اندیشه جداسازی استان خوزستان و الحاق آن به خاک عراق یکی از دلایل مهم این جنگ بود به ویژه اینکه شورش عربهای بعثی مخالف انقلاب در خوزستان با شکست رو به رو شده بود. پس دولت عربگرای حزب بعث عراق خود دست به کار شد و در این راستا جنگ خود را نیز جنگ قادسیه دوم گذارده بود. قابل ذکر است که بیشتر کشورهای عرب -به جز چندی چون سوریه و لیبی-از رژیم صدام در این جنگ پشتیبانی کردند. ایران و عراق در سال ۱۹۷۵ در الجزایر، معاهدههایی در زمینه تعیین خطوط مرزی، بویژه در مورد اروندرود که مرز مشترک دو کشور را تشکیل میدهد امضا کردند. صدام حسین پس از پیروزی انقلاب ۵۷ در ایران و به نشانه بی اعتبار دانستن این معاهده، متن آن را در مقابل دوربین تلویزیون عراق پاره کرد و دستور حمله به ایران را صادر کرد. صدام حسین در مصاحبه با مجله آلمانی اشپیگل اذعان کرد که نظام بعثی از همان ابتدای انعقاد قرارداد مرزی۱۹۷۵ در زمان شاه خود را مغبون میدیده.
سفیر عراق در لبنان در مصاحبه با روزنامه النّهار گفت:
«بهبود شرایط با ایران منوط به تحقق ۳ شرط اصلی است:۱-تجدیدنظر در عهدنامه۱۹۷۵ الجزایر درباره اروند رود ۲-اعطای خودمختاری به عشایر کرد و بلوچ و عرب ۳-خروج نیروهای نظامی ایران از جزایر سه گانه مورد مناقشه و سراسر خلیج فارس»
از اردیبهشت ۱۳۵۹ بر تعداد زد و خوردهای مرزی و دامنه آن افزوده شد و ارتش عراق با نبردهای پراکنده و تقریباً روزانه، ارتش ایران را در چند جبهه، در کردستان (مبارزه با کومله و حزب دموکرات کردستان ایران) و در خوزستان (شورش حزب خلق عرب)، و مبارزه با سران عشایر در مرزهای عراق مشغول نگاه میداشت.
تضعیف ساختار ارتش
برخی کارشناسان معتقدند که چون رژیم پهلوی تنها از جنبه نظامی بر سایر کشورهای خلیج فارس برتری داشت، پس با از میان برداشته شدن قدرت نظامی که مهمترین رکن این رژیم را تشکیل میداد و به طبع آن تضعیف قدرت کشور، دیگر دلیلی برای تبعیت و به رسمیت شمردن حقوق بین المللی این کشور وجود ندارد.
گروهی نیز اعتقاد دارند که پس از انقلاب ایران و در پی فرار یا اعدام سران ارتش شاهنشاهی و هرج و مرج ناشی از عدم وجود نیروی کارآزموده و همچنین ترور شخصیتهای وفادار به انقلاب (همچون سرلشکر قرنی) که توسط گروههای مخالف انقلاب انجام شد، ساختار ارتش عملاً از هم پاشید.
بعد از ترور سرلشکر قرنی توسط گروه فرقان در طول مدت ۱۷ ماه رؤسای ستاد کل ارتش یکی پس از دیگری استعفا دادند. این فرماندهان ستاد کل به ترتیب عبارت بودند از: سرلشکر فربد، سرلشکر شادمهر، سرتیپ شاد و بالاخره سرتیپ فلاحی که پنجمین رئیس ستاد کل ارتش به هنگام شروع جنگ بود.
در نیروی هوایی، در طول ۱۴-۱۵ ماه بعد از انقلاب، تعویض بالاترین رده در موقعیت فرماندهی آن نیرو بدین ترتیب بود: سپهبد مهدیون، سرتیپ ایمانیان، سرهنگ معین پور، سرلشکر باقری، و بالاخره سرهنگ فکوری که پنجمین فرمانده نیروی هوایی به هنگام شروع جنگ بود. سپهبد مهدیون به جرم شرکت در کودتای نوژه اعدام و سرلشگر باقری نیز زندانی شد.
در نیروی دریایی نیز این تغییرات در طول یک سال و نیم بدین ترتیب بودهاست: دریادار مدنی، دریادار علوی، دریادار طباطبایی و بالاخره دریادار بهرام افضلی که چهارمین فرمانده نیروی دریایی به هنگام شروع جنگ بود و به جرم عضویت در حزب توده ایران در اردیبهشت ۱۳۶۲ دستگیر شد و به اتهام جاسوسی به همراه ۹ نفر دیگر از افسران بلندپایه ارتش در اسفند سال ۱۳۶۲ تیرباران شد.
در نهایت از ۱۳ تن بالاترین رده فرماندهان نیروهای مسلح ارتش ایران، ۸ نفر به اشکالی چون اعدام، زندان، تبعید و فرار حذف شدند.
در این بین سپاه پاسداران نیز نیرویی تازهتاسیس و بیتجربه بود و امکانات و توانایی لازم برای جنگ را نداشت. فرماندهان رده بالای سپاه را غالباً جوانان ۲۰ تا ۳۰ ساله تشکیل میدادند که از اصول کلاسیک رزم بی اطلاع بودند.
لشکر زرهی خوزستان نیز که مجهزترین لشکر زرهی ارتش ایران قبل از انقلاب بود و نقش تدافعی در حمله احتمالی ارتش عراق به ایران جزو مسئولیتهای سازمانی آن لشکر مجهز بود، به هنگام حمله ارتش عراق به ایران از ۳۸۵ تانک سازمانی این لشکر، فقط ۳۸ تانک آماده عملیات بود. بخشی از فرماندهان آن لشکر تا رده فرماندهان گردان و گروهان زندانی بودند. فرمانده لشکر ۹۲ زرهی به نام سرهنگ فرزانه، حدود یک ماه قبل از حمله ارتش عراق به ایران بنا به رای دادگاه انقلاب در اهواز اعدام شده بود.
کودتای نوژه
طبق طرح کودتای نوژه تنی چند از افسران وفادار به شاه با تمرکز افسران نیروی هوایی ایران برای بازگردانی شاپور بختیار به ایران و کشتن آیتالله خمینی و نابودی جمهوری اسلامی طرح ریزی کرده بودند. بر طبق نقشه از پیش تهیه شده؛ پس از کودتا میبایست ارتش عراق در یک حمله سریع خوزستان را اشغال میکرد و بختیار «دولت آزاد» را در این خطه اعلام مینمود که با کشف کودتای نوژه در ۱۸ تیر ۱۳۵۹ و اعدام عوامل و دست اندرکاران آن، این کودتا قبل از هر اقدامی با شکست مواجه شد. ولی با وجود شکست کودتا ارتش عراق دست به حمله زد. عراق همزمان با کودتای نوژه در ۲۰ نقطه مرزی با ایران درگیری ایجاد کرده بود.
سیاست صدور انقلاب اسلامی
آیتالله خمینی معتقد به صدور انقلاب اسلامی به دیگر ملل بود و در نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اظهار داشت:
«ما باید به شدت هرچه بیشتر انقلاب خود را به جهان صادر کنیم و این طرز فکر را که قادر به صدور انقلاب نیستیم، کنار بگذاریم؛…البته اینکه میگوییم انقلاب ما به همه جا صادر بشود، این معنی غلط را از آن برداشت نکنند که ما میخواهیم کشورگشایی کنیم. همه کشورها باید در محل خودشان باشند. ما میخواهیم این چیزی که در ایران واقع شد و خودشان از ابرقدرتها فاصله گرفتند و [نجات] دادند، دست آنها را از مخازن کوتاه کردند، این در همه ملتها و در همه دولتها انجام بشود. معنی صدور انقلاب این است که همه ملتها و همه دولتها بیدار شوند و خودشان را از این گرفتاری نجات بدهند.»
بزرگنمایی جهت دار غربیان از شعارهای مؤکد صدور انقلاب و ارزشهای انقلابی رهبر ایران نزد کشورهای عرب منطقه و تلقین این مفهوم که ایران خواستار سرنگونی نظام عراق میباشد نیز توانست کشورهای عرب منطقه را به این باور برساند که میبایست با نظام جمهوری اسلامی برخورد جدی به عمل آید.
۵ ماه قبل از حملهٔ صدام به ایران: امام ارتش عراق را به قیام دعوت کرد
بعد از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، سید محمد باقر صدر چندین قیام را در عراق پایهریزی کرد. عراق ایران را مشوق اصلی قیامهای آزادیخواهانه مردم عراق میدانست. تا آنجا که در تابستان ۱۳۵۸ سفیر ایران را از بغداد اخراج کرد. صدام حسین، خود از این بیم داشت که انقلاب اسلامی ایران بتواند روحیه قیامگری شیعیان ناراضی و کردهای جداییطلب کشورش را بیش از پیش تقویت کند و در نهایت منجر به سرنگونی حکومت وی شود.
سالها بعد آیتالله خامنهای (رئیس جمهور وقت) درافتتاحیه کنفرانس بینالمللی تجاوز و دفاع که در ۱۷ مرداد ۱۳۶۷ در تهران برگزار شد اظهارکرد:
«این جنگ علیه انقلاب اسلامی ایران و به منظور واژگون ساختن نظام انقلابی ایران سازماندهی شد.»
در همان اجلاس آقای هاشمی رفسنجانی نیز یادآور شد:
«...برای سرکوبی و مهار انقلاب، مارکسیسم شرق و امپریالیسم غرب در این هدف به تلاقی رسیدند و صدام نقطه تقاطع خطوط فوق بود.»
تصور صدام مبنی بر حمله قریب الوقوع امریکا به ایران
شکست امریکا در عملیات نظامی طبس، صدام حسین را به این فکر انداخت که امریکا برای جبران آن شکست حملهٔ مجددی را بر علیه نظام جمهوری اسلامی اجرا میکند و در نتیجه در جنگ میان ایران و عراق دخالت مستقیم میکند. یکی از نشانههای این اقدام، استقرار ناو هواپیمابر یواساس کیتی هاوک (به انگلیسی: USS Kitty Hawk CV-63) در خلیج فارس و ورود ۶۰۰۰ چترباز آمریکایی در پایگاه نظامیای در بحرین درست چند هفته قبل از آغاز تهاجم عراق بوده است.
لازم به ذکر است که سه ماه پس از آغاز تجاوز و زمین گیرشدن ارتش عراق در ایران، ماسکی (وزیر امور خارجه وقت امریکا) اعلام کرد:
«امریکا با تجزیه ایران مخالف است.»
بدین ترتیب عراقیها که خود را تحقیر شده میدیدند، در حین سفر طارق عزیز به فرانسه، خبر ملاقات محرمانه صدام حسین و برژینسکی را که در ژوئن ۱۹۸۰ ، در حین سفر برژینسکی به کویت، در مرز دو کشور انجام شده بود را در مجله فیگارو منتشر کردند. عراقیها مدعی اند که در این ملاقات از برژینسکی قول حمایت گسترده و مستقیم نظامی امریکا را گرفته بود.
محسن رضایی از اعضای اصلی شورای عالی دفاع در زمان جنگ ایران و عراق معتقد است که آمریکا صدام حسین را در مورد حمله مستقیم به ایران فریب دادهاست. هدف اصلی آمریکا بگفتهٔ او، از بهراه انداختن جنگ علیه ایران، نه تسخیر خاک ایران توسط عراق؛ بلکه تسخیر خاک ایران توسط ارتش آمریکا بود. آمریکا تصور میکرد که با حمله عراق به ایران و ناتوانی نظام جدید حکومتی ایران در دفاع از مرزهای کشور، درخواست ایران از ارتش آمریکا برای دخالت در جنگ و بیرونراندن ارتش عراق رخدادی حتمی است. بدین ترتیب بعد از درخواست ایران از آمریکا، ارتش آمریکا نیروهایش را در ایران مستقر میکند و پس از بیرونراندن ارتش عراق، با کمک فشار سیاسی و نظامی نیروهای مستقر در ایران، قدرت رهبری را بدست گرفته و نظام جمهوری اسلامی را طبق معیارها و نیاز خود تغییر جهت داده و مدیریت میکند.
عراق در تدارک جنگ
رویدادهای سال ۱۳۵۸ و سیاست صدور انقلاب اسلامی و اقدامات آشکار و پنهان در منطقه زمینهای شد تا دو کشور عراق و عربستان سعودی به یکدیگر بیشتر نزدیک شوند و یک سال قبل از شروع جنگ در ۲۹ شهریور ۱۳۵۸ پیمان امنیت متقابل بین دو کشور امضاء گردید.
حدود ۹ ماه قبل از شروع جنگ، نوع خرید برخی تسلیحات جدید توسط رژیم صدام حسین گویای آن است که او زمینه تدارک برای اجرای حمله نظامی خود به ایران را فراهم میآورد. به عنوان مثال، خرید دو هزار دستگاه نفربر خاکی-آبی از برزیل در اوایل زمستان ۱۳۵۸ از نوع ایای-۱۱ اوروتو که از نقطه نظر نظامی به منظور استفاده در هنگام عبور دادن نیروهای نظامی خود از رودخانه کارون به خاک ایران بودهاست.
همچنین صدام حسین با جلب موافقت عربستان سعودی و کشورهای عربی منطقه خلیج فارس برای جنگ با ایران توانست از امکانات مالی، نظامی و تدارکات این کشورها بهره برداری کند. رژیم عراق در آخرین سال قبل از جنگ حدود ۳۸ میلیارد دلار ذخیره ارزی داشت و با این وجود، کشورهای نفتی منطقه خلیج فارس (عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی و قطر) حاضر به پرداخت ۱۴ میلیارد دلار وام بدون بهره به عراق شدند.
رژیم عراق در جنگ روانی که قبل از جنگ، علیه ایران به راه انداخته بود، شهرهای خوزستان را به عربی نامگذاری کرده بود. از جمله: سوسنگرد به خفاجیه، خرمشهر به محمّره، آبادان به عبادان و استان خوزستان به عربستان.
گزارش جنگ
حملهٔ عراق به خاک ایران
عراق حمله به ایران را رسماً در ۲۹ شهریور ۱۳۵۹ آغاز کرد. این در حالی است که عراقیها بمب گذاری، مین گذاری، عملیات نامنظم و تجاوزهای مرزی شان را خیلی زودتر از آن چه شروع جنگ دانسته میشود، شروع کردند.
عراق با تقلید از استراتژی نظامی اسرائیل در حمله برق آسا و کوبنده هوایی به فرودگاهها و هواپیماهای مصر، سوریه و اردن در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل و نتایج چشمگیر آن، خواست که همان نتایج را اینبار برای خود رقم بزند.
روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ راس ساعت ۱۲ به وقت بغداد، مرکز فرماندهی جنگ در عراق دستور پرواز ۱۹۲ بمب افکن و جنگنده را برای حمله هوایی به فرودگاههای ایران صادر کرد. بیست دقیقه بعد، عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق در گزارشی این موضوع را به صدام حسین اعلام کرد. به این ترتیب جنگ هوایی بین ایران و عراق آغاز شد.
نیروی هوایی عراق در بعد از ظهر همان روز به پایگاههای نیروی هوایی ایران حمله کرد. حملات هوایی عراق به این صورت بود:
در روز اول جنگ فرودگاه مهرآباد هدف بمباران چند میگ-۲۳ عراق قرار گرفت و چندین هواپیما منهدم شدند.
* ساعت یک و چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر توسط ۶ میگ به فرودگاه اهواز،
* ساعت بیست و دوازده دقیقه بعد از ظهر با ۴ میگ به فرودگاه مهرآباد تهران،
* ساعت دو و چهل پنج دقیقه به پایگاه نوژه،
* ساعت چهارده و سی دقیقه با ۳ میگ به فرودگاه سنندج و مرکز سپاه،
* با ۸ میگ به فرودگاه تبریز، پالایشگاه و نیروگاه و نیز با حمله چند میگ به اسلام آباد و کرمانشاه و اصفهان.
همزمان با آغاز عملیات هوایی، نیروی زمینی عراق از سه جبهه و در هر جبهه با یک سپاه یورش زمینی خود را آغاز کرد. سپاه اول از جبهه شمالی، سپاه دوم از جبهه میانی و سپاه سوم از جبهه جنوبی پیشروی خود را آغاز کردند؛ این درحالی بود که فرماندهان جنگ در ایران به فکر از دست دادن زمین در ازای گرفتن زمان بودند. با اینحال مردم مناطق مرزی در حرکتی خودجوش و با کمک روحیه بالا، با دادن تلفات سنگین و با تجهیزات نظامی ناچیز همچون تفنگ ام۱ گاراند جلوی پیشروی سریع ارتش عراق را گرفتند.
سید علی خامنهای نماینده آیتالله خمینی در ارتش در پیام رادیویی اعلام کرد:
«دولت دست نشانده و مزدور عراق تجاوز هوایی را به حریم جمهوری اسلامی ایران آغازکرد و به چند پایگاه هوایی حمله نمودهاست. ما تاکنون نخواسته بودیم حمله کنیم اما ارتش جمهوری اسلامی تجاوز این بعثیهای دست نشانده را تحمل نمیکند و درس تلخی به صدام خواهد داد.»
با شروع درگیریها بسیاری از اهالی این مناطق مجبور به کوچ اجباری شدند.
ایران موفق شد ۵ فروند از هواپیماهای عراقی را که در این روز عملیات انجام داده بودند سرنگون سازد. یکی از خلبانان عراقی که موفق شد به وسیله اجکشن جان خود را نجات دهد مصری بوده است.[اسیرشد؟] خلبانان نیروی هوایی ایران نیز به فاصله دو ساعت پس از بمباران عراقیها، توانستند در ساعت ۴ بعد از ظهر روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با هواپیماهای اف-۴ به پایگاههای الرشید در جنوب بغداد و شعیبه در داخل خاک عراق و نزدیک مرز آن کشور حمله کنند و خسارات عمده به این دو پایگاه وارد آورند. فردای آن روز یعنی در روز یکم مهرماه ۱۳۵۹، خلبانان نیروی هوایی ایران به همراهی بنیصدر پس از خواندن دسته جمعی سرود «ای ایران» در باشگاه افسران نیروی هوایی تهران با ۱۴۰ فروند هواپیمای بمبافکن به پرواز درآمدند و به پایگاههای هوایی و مراکز ارتباط و رادار نیروی هوایی عراق حمله نمودند. در آسمان نیز درگیریهایی بین هواپیماهای دفاع هوایی ایران و هواپیماهای عراقی به وقوع پیوست و چند هواپیمای میگ عراقی سرنگون شدند. عملیات روز یکم مهرماه، که در نیروی هوایی ایران عملیات کمان ۹۹ نام داشت و در آن ۲۰۰ پرواز در یک روز توسط خلبانان نیروی هوایی ایران انجام گردید، عملاً توان و برتری قدرت هوایی ایران را نشان داد.
در روز پنجشنبه و جمعه ۳ و ۴ مهر ۱۳۵۹، ۵۹ فروند هواپیمای نیروی هوایی ایران مواضع مهم نظامی و برخی تأسیسات نفتی عراق را منهدم کردند. در همین دو روز، ۴۱ فروند از میگهای عراقی توسط پدافند هوایی ایران سرنگون شدند.
نیروی هوایی عراق به خاطر نگرانی از نابودی بیشتر هواپیماهایش در زمین، ناگزیر شد تعداد زیادی از هواپیماهای خود را به فرودگاه «الولید» نزدیک اردن منتقل کند تا از برد هواپیماهای شکاری نیروی هوایی ایران در امان باشند. هواپیماهای شناسایی نیروی هوایی ایران، این عملیات را تعقیب نمودند و خلبانان ایرانی توانستند با انجام عملیات سوخت گیری در هوا خود را به پایگاه «الولید» برسانند و در آنجا تعداد زیادی از هواپیماهای عراقی را در زمین منهدم نمایند. این حمله به عملیات اچ-۳ در تاریخ نظامی ایران ثبت شدهاست.
اعزام نفرات داوطلب مردمی در قالب نیروهای بسیج و سپاه به جبههها
پیشروی زمینی عراق
در نخستین پیشروی ارتش عراق به خاک ایران حدود سی هزارکیلومتر مربع از خاک ایران به اشغال نیروهای متجاوز درآمد. نیروی زمینی ارتش توان مقابله پایاپای را با عراق نداشت. در همین زمان قاسمعلی ظهیرنژاد نظریه دادن زمین در مقابل گرفتن زمان را مطرح کرد که با مخالفت اکثر فرماندهان جنگ و آیتالله خمینی روبرو شد. بنیصدر با این نظر موافق بود.
در ایامی که نیروی زمینی عراق به پیشروی خود در خاک ایران ادامه میداد و در فاصله دو ماه از شروع جنگ زمینی، بیش از چهارده هزار کیلومتر مربع خاک ایران را تصرف کرده بود (شهرهای مرزی خرمشهر، سوسنگرد، بستان، مهران، دهلران، قصر شیرین، هویزه، نفت شهر، سومار، موسیان را به اشغال خود در آورد و شهرهای آبادان، اهواز، اندیمشک، دزفول، شوش و گیلان غرب را آماج توپخانه خود قرار میداد) نیروی هوایی ایران با برتری خود در آسمان، با پرواز در ارتفاع کم روی واحدهای نیروهای زرهی عراق عموماً با استفاده از جنگندههای اف-۴ و موشک هدایت شونده هوا به زمین ماوریک با انهدام زره پوشهای عراقی توانست سرعت پیشروی نیروی زمینی عراق را که تا فاصله ۱۰ کیلومتری اندیمشک و ۲۰ کیلومتری اهواز رسیده بودند، بکاهد.
در این ایام، واحدهای مختلف نیروی زمینی ایران به دلیل از هم پاشیدگی با تأخیر توانستند خود را به جبهه جنوب برسانند. هاشمی رفسنجانی حتی از درگیریهای بین نیرویهای سپاه و ارتش بر سر تقسیم مهمات بین مدافعان گزارش داده است. عامل اصلی مخالفت ارتش با تقسیم مهمات با نیروهای مردمی و سپاه، دستور فرماندهان ارتش و در صدر همه ابوالحسن بنیصدر بوده است. در ۸ آبان ۱۳۵۹، ارتش عراق با دو لشکر خود حمله گستردهای را برای تصرف پل نادری بر روی رودخانه کرخه انجام داد، مقاومت یگانهایی از لشکر ۲۱ حمزه (لشکر سابق گارد جاویدان) و یک گردان تانک از لشکر ۷۷ خراسان مانع از تصرف پل نادری شدند. در صورت تصرف پل نادری توسط عراق، این امر منجر به قطع جاده مهم اندیمشک - اهواز میشد و چنانچه خود را به ارتفاعات شمال منطقه میرساندند، کلیه ارتباطات جنوب قطع میشد و این مقدمهای بود برای سقوط آبادان و اهواز. مقاومت سرسختانه گردان ۴۴ پیاده نیروی زمینی ارتش در پنج کیلومتری آبادان در این مقطع نقش مهمی داشت.
همزمان با متوقف شدن پیشروی نیروی زمینی عراق و شکست نیروی دریایی عراق در ۷ آذر ۱۳۵۹ توسط نیروی دریایی ایران که منجر به بسته شدن راه آبی عراق به خلیج فارس شد؛ نیروی زمینی ارتش ایران با پشتیبانی نیروی هوایی و هلیکوپترهای هوانیروز (هواپیمایی نیروی زمینی ایران) موفق به بازسازی، پیش بینیهای عملیاتی و طرحریزیهای لازم شد. بدین ترتیب، یگانهای پیاده و زرهی از یگانهای لشکر ۷۷ خراسان، لشکر ۲۱ حمزه مرکز، لشکر ۱۶ قزوین، گروه رزمی زرهی شیراز و تیپ خرم آباد و همدان و... به طور گسترده برای مرحله بیرون راندن نیروهای عراقی، در جبهه جنوب مستقر شدند.
در میان واحدهای نیروی زمینی ارتش ایران در هفته اول حمله عراق به ایران، تنها سرهنگ هوشنگ عطاریان در جبهه غرب کشور بود که با اتخاذ تاکتیک عملیاتی ضد حمله در روز هشتم از شروع جنگ توانست ارتش عراق را از خاک ایران بیرون نمایند، در گزارش جنگی جمهوری اسلامی در آن ایام آمدهاست:
«بعد از ظهر امروز سرهنگ عطاریان قصر شیرین را باز پس ستاند و در جبهه غرب کشور ۸۰ تانک عراقی را نابود کردند و نیروهای ما رادیو و تلویزیون را باز پس گرفتند»
دو سال بعد، سرهنگ عطاریان به علت تودهای بودن دستگیر و به اتهام عامل نفوذی بودن تیرباران شد..
گفتنیاست که حداکثر پیشروی نیروهای عراقی در جبههٔ جنوبی که در اثر غافلگیری نیروهای ایرانی صورت گرفت، تا ۱۵ کیلومتری شهر اهواز بود.
مقاومت ۳۵ روزه مردم خرمشهر
اهالی شهر با کمک نیروهای پلیس و مرزبانان توانستند ۳۵ روز در برابر ارتش عراق مقاومت کنند.
پس از حمله سراسری عراق درتاریخ ۱۳۵۹/۶/۳۱ عملاً خرمشهر از بعدازظهر همان روز زیر آتش سنگین ارتش عراق قرار گرفت. ارتش عراق با اجرای آتش سنگین وهجوم قوای رزمی به خرمشهر ومحاصره آن، طرح ریزی کرده بود که هماهنگ با برنامه اشغال سه روزه استان خوزستان، خرمشهر را زیر اشغال خود گیرد.
ارتش عراق در چهارمین روز، از دو محور جاده شلمچه و جاده اهواز به دروازههای شهر رسیدند و طی چند حمله سعی داشتند به داخل شهر نفوذ کنند که هر بار با مقاومت مدافعین عقب نشینی میکردند. با گذشت چند روز از آغاز محاصره، مردم شهرهای کوچک درقالب یگانهای سپاه و واحدهای جنگهای نامنظم مصطفی چمران خود را به درون شهر رساندند. ولی به دلیل مدیریت نامناسب و بعضاً کارشکنی بعضی فرماندهان ارتش و نبود حمایت لجستیکی و نبود آتش توپخانه خودی، سرانجام خرمشهر پس از ۳۵ روز مقاومت، در تاریخ ۴ آبان ماه ۱۳۵۹ اشغال شد.
آخرین نیروهای مدافع شهر نیز که زنده مانده بودند در سحرگاه همان روز با عبور از رود کارون شهر را تخلیه کردند.
آزاد سازی خرمشهر
سرانجام خرمشهر پس از ۵۷۵ روز در ساعت ۱۱ صبح روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱ در قالب عملیات بیت المقدس آزاد شد. تلفات ایران در جریان این عملیات ۶٬۰۰۰ کشته (۴٬۴۶۰ سپاهی و ۱٬۰۸۶ ارتشی) و ۲۴۰۰۰ زخمی بود. روح الله خمینی در ۳ خرداد ۱۳۶۱ مصادف با ۳۰ رجب ۱۴۰۲ به مناسبت آزادی خرمشهر پیامی خطاب به ملت ایران صادر کرد. در اولین بخش این بیانیه آمدهاست:
«با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به اینجانب شدهاست، سپاس بیحد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود.»
در عملیات آزادسازی خرمشهر که بنا به ادعای گرهارد کونزلمن، به مدیریت فرماندهان ارتش ایران بود و بسیج مردمی و سپاه پاسداران هم در کمک در جبههها بودند، حدود ۵۵۰۰ کیلومتر مربع از اراضی اشغالی از جمله خرمشهر آزاد شد، ۳۴ هزار نفر از نیروهای ارتش عراق به اسارت درآمدند و ۱۶ هزار نفر کشته شدند. ۵۱۱ دستگاه تانک و نفربر عراقی، ۳۸ فروند هواپیما و ۸۰ قبضه توپ از ارتش عراق منهدم شد.
آیتالله خمینی در روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۱ گفته بود:
«ما باید از راه شکست عراق به لبنان برویم. ما میخواهیم که قدس را نجات بدهیم. لکن بدون نجات کشور عراق از این حزب منحوس (حزب بعث عراق) نمیتوانیم. مقدمه اینکه لبنان را نجات بدهیم، این است که عراق را [با تشکیل حکومت اسلامی در آن کشور] نجات بدهیم»
سربازان عراقی که در جریان آزاد سازی خرمشهر به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند
هنری کیسینجر ، نظریهپرداز سیاست خارجی آمریکا، پس از پیروزی ایران در عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر گفت:
«اگر عراق جنگ را برده بود، امروز نگرانی و وحشت در خلیجفارس نبود و منافع ما در منطقه به آن اندازه که اینک در خطر قرار دارد، دچار مخاطره نبود و این به نفع ماست که هر چه زودتر آتشبس برقرار کنیم.»
پس از عقب راندن نیروهای عراقی از خرمشهر، صدام حسین خواستار آتشبس فوری میان دو کشور شد. آیتالله خمینی این آتشبس را رد کرد و چهار شرط برای آتشبس قرار داد:۱-آزادسازی قصر شیرین و عقبنشینی عراقیها تا مرزهای بینالمللی ۲-پرداخت غرامت۱۵۰ میلیارد دلاری ۳-بازگشت شیعیان راندهشده از عراق ۴-برکناری و محاکمه صدام حسین.
قابل ذکر است پس از آزادسازی خرمشهر باز هم دولت عراق حاضر به پذیرش شروط ایران شامل عقبنشینی نیروها به مرزهای بینالمللی، پذیرش عنوان «شروع کننده جنگ» و پرداخت غرامت نبود.
اختلافات بین رجال سیاسی و نظامی در سال ۱۳۶۶ مانع از اجماع بر سر قبول یا رد قطعی قطعنامه ۵۹۸ گردید. نیروهای نظامی شامل سپاه و ارتش تمایل به ادامه جنگ تا پیروزی قطعی داشتند. ولی وزارتخانهها و نهادهای دولتی و بانک مرکزی وضعیت اقتصادی کشور را متزلزل و فاقد توانایی لازم برای ادامه جنگ میدانستند. همین اختلاف نظر موجب تاخیر یکساله در پاسخ ایران به پیشنهاد آتشبس سازمان ملل متحد شد.
پذیرش قطعنامه ۵۹۸
نظرات و دلایل مختلفی پیرامون علت طرح این قطعنامه از سوی عراق و پذیرش آن از سوی ایران مطرح میشود. بعضی کارشناسان نظیر محسن رضایی معتقدند طرح قطعنامه در سازمان ملل به دلیل قرار گرفتن ایران در موضع برتر نظامی بود. وی تصرف فاو، شلمچه و جزایر خیبر و نزدیکی قوای ایرانی به بصره را مصداق این برتری میداند. همچنین تمایل شوروی و آمریکا برای پایان دادن به جنگ و جلوگیری از فراگیر شدن آن نیز در تشویق عراق به پیشنهاد صلح موثر بوده است.
از طرفی گروهی از کارشناسان نیز شرایط نامناسب نظامی ایران را دلیلی بر قبول این قطعنامه ذکر میکنند. این شرایط ناشی از عقبماندگی اساسی ایران از نظر تجهیزات نظامی پیشرفته به ویژه پس از سال ۱۳۶۴ به دلیل تحریم همه جانبه کشور و کاهش توان اقتصادی کشور برای خرید اقلام نظامی بوده است. همچنین استفاده وسیع عراق از سلاحهای شیمیایی و سکوت مجامع جهانی در برابر این اقدام عراق و بستهشدن راهکارهای عملیاتی و نیاز به راهکارهای جدید که فناوری آن در اختیار جمهوری اسلامی نبود نیز از عواملی است که تمایل ایران را به پذیرش آتشبس افزایش داده است.
این قطعنامه که بلافاصله پس از طرح و تصویب در سازمان ملل مورد پذیرش عراق قرار گرفت، یک سال و هفت روز بعد در مرداد ۱۳۶۷ توسط ایران نیز پذیرفته شد. علت مخالفت یکساله ایران با تصویب قطعنامه، پافشاری بر سر جابجایی دو بند از قطعنامه و گنجاندن بندی مربوط پرداخت خسارت جنگ از جانب کشور متجاوز بوده است. در قطعنامه ابتدایی ابتدا بند مربوط به آتشبس و سپس بند مربوط به بازگشت به مرزهای بینالمللی گنجانده شده بود. ایران مطمئن بود در صورت برقراری آتشبس، عراق هیچگاه به مرزها باز نمیگردد و اگر ایران نیز بخواهد عراق را بیرون راند بند اول را نقض کرده است. و این نتیجه مغایر با اهداف برقراری صلح ایران است. به همین دلیل بعد از یکسال کار دیپلماتیک، در نهایت با نظر مساعد دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، بندها جابجا شدند.
تهاجم مجدد عراق بعد از پذیرش قطعنامه
عراق تنها ۳ روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، از جانب جبهه جنوبی شروع به حمله و پیشروی به سمت اهواز نمود.
برقراری آتشبس
سیاستمداران آمریکا معتقد بودند اگر ایران در جنگ پیروز شود انقلاب اسلامی نیروی تازهای خواهد گرفت و این امر دولتهای محافظهکار و هوادار غرب در منطقه خلیج فارس و شاید سراسر خاورمیانه را تهدید خواهد کرد. از سوی دیگر پیروزی عراق نیز در جنگ، ایران را بیثبات خواهد کرد و خطر به میان آمدن پای شوروی بیشتر خواهد شد. پس نتیجهٔ کلی اینکه هیچیک از طرفین نباید در جنگ پیروز شوند. هنری کسینجر وزیر خارجه پیشین آمریکا نیز تأثیرات پیروزی یکی از طرفین درگیر در جنگ را بر سیاست خارجی آن کشور چنین بیان می کند: «بدون توجه به اینکه چه کسی در جنگ ایران و عراق پیروز می شود، شکست نهایی از آن ایالات متحده خواهد بود.» بر این اساس در نظر استراتژیستهای سیاست خارجی آمریکا، وضعیت مطلوب واشنگتن در منطقه زمانی پدیدار میشد که جنگ ایران و عراق در مرزهای دو کشور محدود شود و به کشورهای حاشیه خلیج فارس گسترش پیدا نکند همچنین امنیت خطوط کشتیرانی و تداوم جریان صدور نفت برای غرب تضمین شده و ثبات و تعادل در منطقه از طریق برقراری توازن در بین کشورهای منطقه استوار گردد.
بعد از برقراری آتشبس کماکان ۲۳۶ کیلومتر مربع از اراضی ایران دراختیار عراق باقی ماند. این مناطق تا بعد از حمله عراق به کویت و شکست نظامی عراق، به ایران بازگردانده نشد. این اراضی بخشهایی از مناطق مهران، قصر شیرین، موسیان، شلمچه، فکه را شامل میشد.
توان نظامی عراق، امر مبهمی نبود که ایران در ارزیابیهای نظامی خود از آن غافل شدهباشد؛ ولی توجه به یک امر مهم ضروری است و آن اینکه همزمان با تحولاتی که با پیروزیهای ایران در جبهههای جنگ حاصل شد ـ و بیشتر از خسارتی که ایران به ارتش عراق وارد کرد ـ نظام جهانی به تجهیز و تقویت عراق پرداخت. به عنوان مثال، پس از آن که آشکار شد عراق توان پیشروی در خاک ایران را ندارد، فرانسه در بهمن ۱۳۵۹ اقدام به فروش هواپیماهای میراژ به عراق کرد. همچنین پس از آن که توان نظامی ایران در طراحی عملیات خیبر مشخص شد، سلاحهای شیمیایی در حد گسترده به عراق فروخته شد و برای فشار بیشتر بر ایران و تهدید جریان فروش نفت و محدود ساختن منابع ارزی ایران، فرانسه هواپیماهای سوپراتاندارد و موشک اگزوسه را به عراق فروخت. این روند پس از عملیات بدر با فروش میگ ۲۵ از طرف شوروی ادامه یافت و پس از عملیات کربلای پنج، سلاحهای شیمیایی با کیفیت بهتر همچون سیانور به عراق دادهشد. در سال ۱۳۶۶ نیز با ایجاد تغییراتی در برد موشکهای اسکاد-بی، عراق توانست تهران و شهرهای دورتر را هدف قرار دهد. در حقیقت، تحولات نظامی عراق از توان داخلی آن کشور ناشی نمیشد بلکه قدرتهای بزرگ، اصلیترین عامل در تجهیز و تقویت عراق بودند و این امری نبود که به آسانی قابل پیشبینی و مقابله باشد.
همچنین کشورهای عرب خاورمیانه نیز با اعطای وامهای کلان و کمکهای مالی بلاعوض، عراق را در خرید تجهیزات نظامی پیشرفته یاری میدادند. به عنوام مثال تنها در سال ۱۹۸۱ کمکهای مالی ۴ کشور کویت، عربستان سعودی، امارات عربی متحده و قطر بالغ بر ۱۱٬۵۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار برآورد شده است.
جنگ تحمیلی علیه ایران ۲۸۸۷ روز به طول انجامید که طی آن ۱۰۰۰ روز نبرد فعال صورت گرفت که ۷۹۳ روز حمله از سوی رزمندگان ایرانی بود و ۲۰۷ روز از سوی ارتش عراق.
مقاومت نیروهای ایرانی که منجر به طولانی شدن جنگ شد سبب شد تا ذخایر ارزی عراق که در ابتدای جنگ، حدود ۳۰ میلیارد دلار بود، پس از شکست در عملیات بیتالمقدس و فتح خرمشهر به صفر برسد و پس از پایان جنگ، این کشور بیش از ۷۰ میلیارد دلار بدهی داشته باشد.
بر اساس آمارهای بینالمللی، جنگ ایران و عراق ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه برای دولت ایران و ۵۶۱ میلیارد دلار هزینه برای دولت عراق به همراه داشت. همچنین هزینه بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ برای ایران ۶۴۴ و برای عراق ۴۵۲ میلیارد دلار برآورد میشود. بر همین اساس در طول این جنگ ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ انسان کشته و زخمی شدند که از این میان ۲۶۲٬۰۰۰ ایرانی و ۱۰۵٬۰۰۰ عراقی کشته شدهاند.
تلفات این جنگ براساس آمار رسمی حکومت ایران، جنگ تحمیلی ۲۱۳٬۰۰۰ ایرانی کشته و ۳۳۵٬۰۰۰ ایرانی معلول و ۴۰٫۰۰۰ اسیر و ۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت بر جامعه ایران وارد کردهاست. در حال حاضر، ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار اراضی ایران همچنان آلوده به مین است. جنگ ایران و عراق، بعد از جنگ ویتنام که ۱۵ سال به طول انجامید، دومین جنگ طولانی قرن بیستم بود(جنگ جهانی اول ۴ سال و جنگ جهانی دوم ۶ سال به طول انجامید) مدافعان ایرانی برای دفاع از خرمشهر ۳۵ روز جنگیدند. در حالی که در باز پسگیری خرمشهر، ایران ۲ روزه موفق شد.
مقایسه قدرت نظامی ایران و عراق
قدرت نظامی ایران و عراق از آغاز جنگ در سال ۱۹۸۰ میلادی تا پایان جنگ در سال ۱۹۸۷ هیچگاه با یکدیگر یکسان نبود. حمایت تمامی کشورهای عربی بجز سوریه از رژیم بعث عراق و حمایت مالی و تسلیحاتی بسیاری از کشورهای جهان از رژیم بعث عراق، تفاوت نابرابری قدرت نظامی میان دو کشور را به خوبی نمایان میکند. جدول زیر، نمودار قدرت نظامی دو کشور را در آغاز جنگ و در پایان جنگ نشان میدهد که توسط مجله اکونومیست منتشر شد.
در طول جنگ ۸ساله، نزدیک به ۳۰ کشور انواع کمکهای مالی، نظامی و تجاری را به عراق اعطا کردند. عمده کمکها از سوی این کشورها بود
جنایات جنگی
استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط عراق
بمباران شیمیایی سردشت
عراق در طول جنگ ۳۵۰۰ بار به ایران حمله شیمیایی کرد که ۳۰مورد از آنها در مناطق مسکونی بوده است. نخستین نقطه جغرافیایی ایران که قربانی سلاحهای شیمیایی عراق شد منطقهای بین هلاله و نی خزر در ۵۰کیلومتری غرب ایلام بوده است. با بیش از ۱۰۰۰۰۰ قربانی ناشی از جنگ شیمیایی عراق بر ضد ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی، ایران یکی از بزرگ ترین قربانیان سلاحهای کشتار جمعی میباشد.
بر اساس گزارشهای بنیاد شهید ایران، تخمین رسمی شهروندان غیرنظامی که به سلاحهای شیمیایی آلوده شدهاند و کودکانی که بر اثر آن آلوده شدهاند را در بر ندارد.بسیاری از آنان به بیماریهای خونی، ریه و پوستی مبتلا شدهاند.
بمباران شیمیایی شهر سردشت توسط عراق در ۷ تیر ۱۳۶۶ فجیعترین تهاجم از این نوع بود که سبب کشته و مجروح شدن عدهٔ بسیاری از مردم غیرنظامی شد. جمهوری اسلامی ایران شهر سردشت را نخستین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هستهای هیروشیما نامید.
وحشیانهترین مورد استفاده در اسفند ۱۳۶۶، در حلبچه بودهاست که وسیع ترین مورد استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون به شمار میرود که حداقل ۵۰۰۰ تن از مردم کُرد و مسلمان این شهر را کشته و ۷۰۰۰ تَن دیگر را مجروح کرد.
طارق عزیز معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه عراق درسال۱۹۸۶ درجریان سفر رسمی سه روزه خود به برزیل اعتراف کرده بود که عراق درجنگ علیه ایران بارها و در موارد مختلف از سلاحهای شیمیایی استفاده کردهاست. دبیر کل سازمان نیز در سخنرانی خود در ۸ فروردین ماه سال ۱۳۶۷ به استفاده وسیع عراق از سلاحهای شیمیایی در حلبچه اشاره کرده بود.
بر اساس گزارشهای رسمی، گاز اعصاب باعث مرگ بیش از۲۰۰۰۰ سرباز ایرانی به صورت آنی میباشد.از۹۰۰۰۰ بازمانده این حملات ۵۰۰۰ نفر از آنها به طور مرتب به درمان نیاز دارند و در حدود ۱۰۰۰ نفر از آنان هنوز در بیمارستان بستری میباشند و حال آنان وخیم گزارش شدهاست.بسیاری دیگر نیز مورد اصابت گاز خردل بودهاند. همچنین عراق گازهای شیمیایی را بر ضد غیرنظامیان، روستاییان و بیمارستانها استفاده کرد که باعث مرگ بسیاری از آنان شد. علاوه بر این ۳۰۸ موشک عراقی در طی سالهای ۱۹۸۸-۱۹۸۰ بر ضد نواحی پر جمعیت ایران شلیک شد که باعث مرگ۱۲۹۳۱ نفر شد.
در ۲۱ مارس ۱۹۸۶ شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام کرد که «اعضای این شورا پس از تحقیقات کارشناسان به این نتیجه رسیدند که سلاحهای شیمیایی در موارد زیادی توسط نیروهای عراقی بر ضد نظامیان ایرانی به کار برده شدهاست و اعضای شورای امنیت به شدت این اقدام عراق در ادامه دادن استفاده از سلاحهای شیمیایی را محکوم میکنند.»
تنها کشوری که این موضوع را وتو کرد ایالات متحده امریکا بود.
بنا به گفته کلنل والتر لانگ (به انگلیسی: Colonel Walter Lang)، یک مقام ارشد وقت سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا(بازنشسته)«استفاده از سلاحهای شیمیایی در میدانهای جنگی توسط عراق موضوع مهمی برای ریگان و دستیاران او نبود.زیرا تنها برای آنها مهم بود که عراق در این جنگ شکست نخورد.» همچنین او ادعا کرد که سازمان اطلاعات دفاعی «هرگز استفاده از سلاحهای شیمیایی بر ضد غیرنظامیان را نپذیرفت.اما استفاده از آن در میدان جنگ برای جلوگیری از شکست عراق را اجتناب ناپذیر میدانست.» گرچه با وجود این اظهارات دولت ریگان حتی پس از حمله شیمیایی عراق با گازهای سمی به به شهروندان عراقی کرد خود کمکهای خود به عراق را قطع نکرد.
ملت و دولت ایران از دو موضوع بسیار ناراحت و خشمگین هستند.
یک اینکه جامعه جهانی به عراق در توسعه سلاحهای شیمیایی کمک کرد و دوم اینکه جامعه جهانی هیج اقدامی برای تنبیه دولت بعث عراق، حتی پس از دریافت گزارشهای تایید شدهای از استفاده سلاحهای شیمیایی انجام نداد.و این ناراحتی پس از اشغال عراق و سرنگونی رژیم بعثی عراق به دست کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا افزایش یافت.
همچنین کمیته اطلاعات دفاعی، ایران را به استفاده از سلاحهای شیمیایی متهم کرد.اما این ادعاها تا کنون تایید نشدهاست.
بر اساس گفتههای جوست هیلترمن (به انگلیسی: Joost Hiltermann) (پژوهشگر اصلی سازمان دیده بان حقوق بشر در سالهای ۱۹۹۴-۱۹۹۲، یک پژوهش دوساله که همچنین بازرسیهای میدانی را در برمی گرفت و همچنین به اسناد رژیم عراق دست یافتهاست و در حال بررسی آنهاست) درباره جنگ ایران و عراق شماری از اتهامات و اظهارات درباره به کارگیری سلاحهای شیمیایی توسط ایران وجود دارد.امادر هیچ موردی هیچ گزارش معتبری وجود ندارد.[۶۷]بر اساس گفتههای Gary Sick و Lawrence Potter این اتهامات بر ضد ایران را «ادعاً خواند و افزود»هیچ دلیل قانع کنندهای درباره اینکه ایران در زمینه استفاده از سلاحهای شیمیایی گناهکار اصلی باشد ارایه نشدهاست.، شاید به خاطر اینکه در آن زمان هیچ مدرک و دلیلی وجود نداشتهاست.
در دادگاه دسامبر ۲۰۰۶ صدام گفت که «با افتخار» مسوولیت هرگونه حمله با سلاحهای متعارف یا شیمیایی بر ضد ایران را به عهده میگیرد.
بر طبق گزارش عراق به سازمان ملل متحد، مواد لازم برای تولید سلاحهای شیمیایی از شرکتهایی از آمریکا، آلمان غربی، انگلستان، فرانسه و جمهوری خلق چین به دست آمدهاست.در دسامبر ۲۰۰۲ در گزارش ۱۲۰۰ صفحهای عراق نام شرکتهای شرقی و غربی و از جمله اشخاصی که در مجموع ۱۷۶۰۲ تن مواد شیمیایی را در طول دو دهه در اختیار عراق گذاشتهاند فاش شد.بزرگ ترین ذخیره مواد خام برای تولید این سلاحهای شیمیایی به میزان ۴۵۱۵ تن از سنگاپور، ۴۲۶۱ تن از هلند، ۲۴۰۰ تن مصر، ۲۳۴۳ تن هندوستان، ۱۲۰۷ تن از دولت فدرال آلمان، میباشد.یک شرکت هندی، اگزومت پلاستیک (به انگلیسی: Exomet Plastic)، که اکنون بخشی از EPC میباشد ۲۲۹۲ تن از مواد پیش نیاز را به عراق صادر کرد. شرکت ال خلیج (فارس) شیمی که در سنگاپور قرار دارد و متعلق به سرمایهداران اماراتی میباشد بیشتر از ۴۵۰۰ تن پیش نیازهای گازهای VX، سارین و خردل به همراه وسایل تولید آن را به عراق فرستاد.
شکنجه و قتل عام اسرای ایرانی
وضعیت اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق با وضعیت اردوگاههای هیتلر مقایسه شدهاست. هزاران تن از اسرای ایرانی در دوران جنگ توسط ارتش و استخبارات عراق شکنجه و کشته شدند. کارشکنی صدام در روند آزادی اسرا این مسئله را تا بیش از یک دهه پس از پایان جنگ ادامه داد. پس از سرنگونی رژیم صدام و دستگیری مقامات استخبارات عراق اطلاعات بیشتری پیرامون جنایات عراق در طول جنگ یا ایران افشا شد. تعداد اسرای ایرانی کشته شده بیش از شش هزار نفر تخمین زده شدهاست.
همچنین در بازجویی از اسرای عراقی مشخص شده که افسران ارتش بعث در موارد متعدد اسرای ایرانی زخمی را در صحنه نبرد به حال خود رها کرده تا در اثر خونریزی مداوم به مرور زمان جان خود را از دست دهند.
حمله به مناطق مسکونی و کشتار غیر نظامیان
جنگ شهرها
حمله عراق به مناطق مسکونی و غیر نظامی از روز سوم جنگ شروع شد. مردم اهواز در ۲ مهر ۱۳۵۹ شاهد بمباران خانههایشان توسط میگهای عراقی بودند. اهالی دزفول نیز که در طول جنگ بارها شاهد بمباران و موشک باران شهرشان بودند، اولین بار در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۹ مورد هجوم ۴ فروند میگ عراقی واقع شدند. در این حمله ۷۰ نفر ساکنان شهر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی و خسارات فراوانی به تاسیسات شهری وارد شد.
در کنار بمباران هوایی، حملات موشکی نیز آغاز شد. موشکهای زمین به زمین (SCUDB)و (FRAG) تلفات جانی سنگینی برجای گذاشت. نیروهای نظامی ایران تا تاریخ ۱۳۶۳/۳/۱۰ از بمباران مناطق مسکونی عراق خودداری کردند؛ ولی متعاقب صدور اعلامیه ارتش عراق در تاریخ مذکور مبنی بر تهدید رسمی ساکنان شهرهای مرکزی ایران به بمباران، ارتش ایران نیز در سطح محدود شروع به اقدام متقابل کرد. اولین حمله ایران در همان ماه و بعد از صدور اخطاریه به ساکنان شهرهای مرزی و مناطق مجاور تاسیسات نظامی در تاریخ۱۳۶۳/۳/۱۵، انجام شد. بلافاصله بعد از اقدام ارتش ایران، سازمان ملل متحد طی پیامی از طرفین خواست تا از حمله به مناطق مسکونی جبهه مقابل خودداری کنند. بدین ترتیب توافق ۱۲ ژوئن ۱۹۸۴(۱۳۶۳/۳/۲۲) بین دول درگیر جنگ شکل گرفت. به دنبال این توافق بنابر تقاضای دبیرکل از شورای امنیت، هیاتهای ناظر آن سازمان جهت نظارت بر اجرای مفاد این توافق در تهران و بغداد مستقر شدند. رژیم عراق چند روز بعد در اعلامیهای بیان کرد:
«عراق در صورتی از حمله به شهرها و مناطق مسکونی خودداری خواهد کرد که مناطق مزبور مرکز تجمع نیروهای نظامی نباشد.»
بدین ترتیب عراق با نقض آتشبس به بهانههای واهی، مجدداً شروع به نقض توافقنامه ۱۲ ژوئن کرد. از جمله تاییدیه هیئت حاضر در تهران به حمله عراقر به سه روستای بردیه ، علاونه و دهلاویه در تاریخ ۹ ژانویه ۱۹۸۵(۱۳۶۳/۱۰/۱۹) میباشد.
رژیم عراق در چندین مورد برای انحراف افکار عمومی مدعی بمباران مناطق مسکونی خویش از جانب ایران شد که هربار با نظر مخالف هیئت کارشناسی سازمان ملل روبرو میشد. از جمله در ۱۴ سپتامبر ۱۹۸۴ که مدعی بمباران روستای ابومغیره در حوالی بصره از جانب فانتومهای ایران شد. هیئت مزبور از منطقه دیدار کرد و اعلام کرد نشانهای از حملات هوایی وجود ندارد.
در بهمن ۱۳۶۳ وزیر وقت امور خارجه ایران طی یادداشتی برای دبیرکل، با اعلام پایبندی ایران به توافق ۱۲ ژوئن، به اقدامات ادامه دار عراق اعتراض کرد. در پی سکوت سازمان ملل و طیف جدیدی از بمباران عراق بر روی شهرهای ایران بخصوص بروجرد ، اندیمشک و مسجد سلیمان ، رئیس جمهور وقت ایران در تاریخ ۱۳۶۳/۱۱/۱۹ اخطاریه حمله مقابله به مثل ایران به شهرهای بصره و مندلی را صادر کرد. پس از بمباران تهران در اوایل سال ۱۳۶۴، ایران نیز شروع به بمباران مناطقی از عراق کرد.
در طول ۸ سال جنگ مستقیم، جنگ شهرها یکی از زمینههای اصلی افزایش تلفات طرفین و بالاخص ایران بود. این جنگ تا ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۷ که روز موشک باران وسیع تهران بود ادامه یافت.
مجموع کشته شدگان حملات هوایی عراق به مناطق مسکونی ایران ۱۵۹۵۹ اعلام شد.
آلودگی نفتی خلیج فارس
جنگ نفتکشها
اولین حمله به تاسیسات نفتی طرفین درگیر جنگ از جانب رژیم عراق صورت گرفت. در این حمله که در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۶۱ به میدان نفتی نوروز انجام شد سکوی شماره ۳ میدان آسیب دید. ۲۱ روز بعد دومین حمله به سکوی چاه مزبور انجام شد که نتیجهٔ آن تخریب کامل سکو و فوران روزانه ۲۵۰۰ بشکه نفتخام به آبهای خلیج فارس و آلودگی وسیع آن بود. برابر اعلام شرکت نفت فلات قاره ایران میزان نفتی که تنها از فوریه تا اواخر سپتامبر ۱۹۸۳ به آبهای خلیج فارس نشت کرد، حدود ۷۱ میلیون گالن براورد میشود. این آلودگی نفتی بیسابقه بیشترین خسارات را به کشورهای بحرین، قطر، کویت و عربستان سعودی وارد آورد و آنها را با کمبود آب آشامیدنی و ماهی روبرو کرد. بسیاری از کارخانجات تصفیه آب این کشورها تعطیل شدند. همچنین بسیاری از جانداران دریایی خلیج فارس از گونههای بوفالو دریایی ، لاک پشت ، دلفین و مار آبی و پرندگان نابود شدند. بر اساس براورد کارشناسان، در بین سالهای ۸۷-۱۹۸۰، ۲۸٪ از نفت استخراج شده از چاههای نفت کشورهای حوزه خلیج فارس به هدر میرفت. جمهوری اسلامی ایران، رژیم عراق را متهم به نقض مادهٔ ۳۵ پروتکل ۱۹۷۷ الحاقی به قرارداد۱۹۴۹ ژنو کرد.
حمله به هواپیماهای مسافربری
در طول جنگ ایران و عراق چندین مرتبه به هواپیماهای مسافربری ایران و کشورهای دارای روابط دیپلماتیک با این کشور حمله شد که چندین جنایت جنگی را بوجود آورد:
* ۴ می ۱۹۸۲:حمله جت نیروی هوایی عراق به هواپیمای بنیحیی، وزیر وقت امور خارجه الجزایر، بعد از ورود هواپیمایش به داخل مرزهای ایران. این حمله به انهدام هواپیمای حامل وزیر و کشته شدن وزیر و هیئت همراه انجامید.
* ۲۰ فوریه ۱۹۸۶:انهدام یک فروند هواپیمای مسافربری تهران به اهواز در حال پرواز. در این حمله همه مسافران کشته شدند.
* ۳۰ دسامبر ۱۹۸۵: یک هوای خطوط هوایی ترکیه حامل بازرگانان و تجار ترک در حال بازگشت از ایران و در داخل مرز هوایی ترکیه مورد حمله جنگندههای عراقی قرار گرفت و مجبور به فرود اضطراری شد.
* ۲۸ مارس ۱۹۸۶: یک هواپیمای مسافربری ایران در حال پرواز مورد حمله جنگندههای عراقی قرار گرفت و به شدت آسیب دید.
* ۱۵ اکتبر ۱۹۸۶:در یک حمله هوایی به فرودگاه شیراز، یک هواپیمای مسافربری در روی باند هدف بمباران قرار گرفت. در این حمله ۳۰ مسافر هواپیما جان خود را از دست دادند.
* ۳۰ اکتبر ۱۹۸۶:یک هواپیمای خطوط هوایی کویت در حالی که از ترکیه به سمت ایران در پرواز بود، مورد رهگیری یک جت نیروی هوایی عراق قرار گرفت.
* ۳ ژوئیه ۱۹۸۸:ناو یواساس وینسنس آمریکا هواپیمای ایرباس آ-۳۰۰ مسافربری ایران به شماره پروازی ۶۵۵ ایران ایر را مورد اصابت دو فروند موشک ریم-۶۴ استاندارد قرار داد و منهدم کرد. در این حادثه ۲۹۰ نفر مسافر جان خود را از دست دادند.
منابع مکتوب :
* اسناد تجاوز به روایت مطبوعات خارجی(جلد اول). چاپ اول، تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، ۱۳۷۲.
* اسناد تجاوز به روایت مطبوعات خارجی(جلد دوم). چاپ اول، تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، ۱۳۷۲.
* دکتر منوچهر پارسادوست. نقش سازمان ملل در جنگ ایران و عراق. تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۱
منابع اینترنتی :
* ساجد-سایت جامع دفاع مقدس
* پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران
* موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان
برادر گرامی جناب آقای سورچه محترم، سلام؛
حضور شما را در عرصه وبلاگ نویسان ارزشی قدر دانسته و امیدوارم شاهد کارهای بهتری از شما در این زمینه ها باشیم.
اجالتاً در قسمت درباره وبلاگ، هدف از ایجاد وبلاگ و ارائه این درس را بنویسید و نیز پروفایلتان را فعال و به نمایش بگذارید.
انشاءاله در فرصت های بعدی مجددا به شما سر خواهم زد و نکات لازم را متذکر می گردم.
*موفق و سلامت باشید*
*صرامی*
خداوند عشق است
عشقی که بعد از نفوذ به درون ما
نرم می کند ناب می کند تازه می کند بازسازی می کند
و درون آدمی را دگرگون می کند
نیروی اراده انسان را دگرگون نمی کند
زمان انسان را دگرگون نمی کند
عشق دگرگون می کند
زیرا عشق خداوند است
و خداوند عشق
امیدوارم سالی خوش و همواره پر از موفقیت رو شروع کرده باشید و تا آخر با پیشرفت فراوان پشت سر بذارید و همچنین پر از خوش یمنی باشه واستون.[گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل] فدک یعنی غروب یاس نیلی [گل]
[گل] فدک یعنی زمین خوردن ز سیلی [گل]
[گل] فدک یعنی عروج تا به احمد [گل]
[گل] فدک یعنی دو آقا در یتیمی [گل]
[گل] فدک یعنی علی زهرا ندارد [گل]
[گل] فدک یعنی امیری در اسیری [گل]
[گل] شهادت بزرگ بانوی عالم،حضرت فاطمه (س) تسلیت باد.[گل]